loading...
راه روشن
admin بازدید : 32 1392/01/18 نظرات (0)

عکس نهج البلاغه

سخن از ارزش قرآن بارها و بارها در کتب مختلف به میان آمده است و همگى بر نورانیت این کتاب آسمانى معترف! کتابى روشنگر، هدایت کننده و امیدبخش براى همه کسانى که همواره معنى حیات را دریافته اند و دغدغه اصلى شان در زندگى رسیدن به تکامل و نور الهى است. در همین باب به جرات مى توان گفت بعد از این کتاب بزرگ آسمانى، سیره و دیدگاه على (ع) مى تواند راهنما و راهگشاى عاشقان الهى باشد و به نوعى تفسیرگر آیات الهى! دیدگاهى که على (ع) از قرآن پیش چشمان آدمى مجسم مى سازد مانند همیشه دیدگاهى منحصر به فرد و متعالى است؛ دیدگاهى خاص از روحى بزرگ و سرشار از علم و انسانیت، همراه با فلسفه آسمانى!
در این مجال سعى شده هر چند به اختصار، به بیان دیدگاه هاى على (ع) نسبت به قرآن پرداخته شود تا همگان ضمیر دل را با روشناى چنین روحى طراوت و پاکى بخشند!

بقیه در ادامه مطلب

ارزش قرآن:

ارزش قرآن در نهج البلاغه چنین بیان شده است: «و قرآن را بیاموزید، که بهترین گفتار است، و آن را نیک بفهمید که بهار دل هاست.»
از نور آن شفا و بهبود خواهید که شفاى سینه هاى بیمار است، و قرآن را نیکو تلاوت کنید که سودبخش ترین داستان هاست، زیرا عالمى که به غیر علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانى است که از بیمارى نادانى شفا نخواهد گرفت، بلکه حجت بر او قوى تر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پیشگاه خدا سزاوارتر به نکوهش است.

جامعیت و کمال قرآن

«قرآن فرماندهى بازدارنده، و ساکتى گویا، و حجت خدا بر مخلوقات است. خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است. نورانیت قرآن را تمام، و دین خود را به وسیله آن کامل فرموده و پیامبرش را هنگامى از جهان برد که از تبلیغ احکام قرآن فراغت یافته بود، پس خدا را آن گونه بزرگ بشمارید که خود بیان داشته است.
خداوند چیزى از دینش را پنهان نکرده و آنچه مورد رضایت یا خشم او بود وانگذاشته، جز آن که نشانه اى آشکار، و آیتى استوار براى آن قرار داده است که به سوى آن دعوت یا پرهیز داده شوند، پس خشنودى و خشم خدا در گذشته و حال یکسان است.
بدانید همانا خداوند از شما خشنود نمى شود به کارى که برگذشتگان خشم گرفته و خشم نمى گیرد به کارى که بر گذشتگان خشنود بود. شما در راهى آشکار قدم برمى دارید. و سخن گذشتگان را تکرار مى کنید، خداوند نیازمندى هاى دنیاى شما را کفایت کرده و به شکرگذارى وادارتان ساخت و یاد خویش را بر زبان هاى شما لازم شمرد.

جاودانگى قرآن

قرآن نورى است که خاموشى ندارد، چراغى است که درخشندگى آن زوال نپذیرد، دریایى است که ژرفاى آن درک نشود، راهى است که رونده آن گمراه نگردد، شعله اى است که نور آن تاریک نشود، جداکننده حق و باطلى است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایى است که ستون هاى آن خراب نشود، شفا دهنده اى است که بیمارى هاى وحشت انگیز را بزداید، قدرتى است که یاورانش شکست ندارند، و حقى است که یارى کنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمه هاى دانش و دریاهاى علوم است، سرچشمه عدالت و نهر جارى عدل است، پایه هاى اسلام و ستون هاى محکم آن است، نهرهاى جارى زلال حقیقت و سرزمین هاى آن است.
دریایى است که تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند کشید و چشمه اى است که آبش کمى ندارد، محل برداشت آبى است که هرچه از آن برگیرند کاهش نمى یابد، منزلى است که مسافران راه آن را فراموش نخواهند کرد و نشانه هایى است که روندگان از آن غفلت نمى کنند و کوهسار زیبایى است که از آن نمى گذرند.
خدا قرآن را فرونشاننده عطش علمى دانشمندان، و باران بهارى براى قلب فقیهان، و راه گسترده و وسیع براى صالحان قرار داده است. قرآن دارویى است که با آن بیمارى وجود ندارد، نورى است که با آن تاریکى یافت نمى شود، رسیمانى است که رشته هاى آن محکم، پناهگاهى است که قله آن بلند، و توان و قدرتى است براى آن که قرآن را برگزیند، محل امنى است براى هر کس که وارد آن شود، راهنمایى است تا از او پیروى کند، وسیله انجام وظیفه است براى آن که قرآن را راه و رسم خود قرار دهد، برهانى است بر آن کس که با آن سخن بگوید، عامل پیروزى است براى آن کس که با آن استدلال کند، نجات دهنده اى است براى آن کس که حافظ آن باشد و به آن عمل کند، و راهبر آن که آن را به کار گیرد، و نشانه هدایت است براى آن کس که در او بنگرد، سپر نگهدارنده است براى آن کس که با آن خود را بپوشاند و دانش کسى است که آن را به خاطر بسپارد و حدیث کسى است که از آن روایت کند و فرمان کسى است که با آن قضاوت کند.

امام زمان و قرآن

عاقل با چشم دل سرانجام کار را مى نگرد، و پستى و بلندى آن را تشخیص مى دهد، دعوت کننده حق -پیامبر (ص)- دعوت خویش را به پایان رسانید، و رهبر امت به سرپرستى او قیام کرد، پس دعوت کننده حق را پاسخ دهید و از رهبرتان اطاعت کنید.
گروهى در دریاى فتنه ها فرورفته، بدعت را پذیرفته و سنت هاى پسندیده را ترک کردند؛ مومنان کناره گیرى کرده و گمراهان و دروغگویان به سخن آمدند.مردم! ما اهل بیت پیامبر (ص) چونان پیراهن تن او و یاران راستین او و خزانه داران علوم و معارف وحى و درهاى ورود به آن معارف، مى باشیم که جز از در، هیچ کس به خانه ها وارد نخواهد شد و هر کس از غیر در وارد شود، دزد نامیده مى شود.مردم! درباره اهل بیت پیامبر (ص) آیات کریمه قرآن نازل شد، آنان گنجینه هاى علوم خداوند رحمانند، اگر سخن گویند، راست گویند، اگر سکوت کنند بر آنان پیشى نجویند.

فلسفه بعثت پیامبر

خداوند حضرت محمد (ص) را به حق برانگخیت تا بندگان خود را از پرستش دروغین بت ها رهایى بخشیده به پرستش خود راهنمایى کند، و آنان را از پیروى شیطان نجات داده به اطاعت خود کشاند، با قرآنى که معنى آن را آشکار کرد و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان عظمت و بزرگى خدا را بدانند که نمى دانستند و به پروردگار، اعتراف کنند پس از افکارهاى طولانى اعتراف کردند و او را پس از آن که نسبت به خدا آشنایى نداشتند به درستى بشناسند.پس خداى سبحان در کتاب خود بى آن که او را بنگرند خود را به بندگان شناساند، و قدرت خود را به همه نمایاند، و از قهر خود ترساند و این که چگونه با کیفرها ملتى را که باید نابود کند از میان برداشت و آنان را چگونه با داس انتقام درو کرد.
«همانا پس از من روزگارى بر شما خواهد رسید که چیزى پنهان تر از حق، و آشکارتر از باطل، و فراوان تر از دروغ به خدا و پیامبرش نباشد…»

ویژگى هاى قرآن از دیدگاه على (ع)

«آگاه باشید! همانا این قرآن پند دهنده اى است که نمى فریبد، و هدایت کننده اى است که گمراه نمى سازد، و سخنگویى است که هرگز دروغ نمى گوید. کسى با قرآن همنشین نشد مگر آن که بر او افزود یا از او کاست، در هدایت او افزود و از کوردلى و گمراهى اش کاست.»
آگاه باشید کسى با داشتن قرآن، نیازى ندارد و بدون قرآن بى نیاز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهید، و در سختى ها از قرآن یارى بطلبید، که در قرآن درمان بزرگ ترین بیمارى ها یعنى کفر و نفاق و سرکشى و گمراهى است، پس به وسیله قرآن خواسته هاى خود را از خدا بخواهید و با دوستى قرآن به خدا روى آورید و به وسیله قرآن از خلق خدا چیزى نخواهید، زیرا وسیله اى براى تقرب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد.آگاه باشید، که شفاعت قرآن پذیرفته و سخنش تصدیق مى گردد، آن کس که در قیامت، قرآن شفاعتش کند بخشوده مى شود و آن کس که قرآن از او شکایت کند محکوم است، در روز قیامت ندادهنده اى بانگ مى زند که: «آگاه باشید امروز هر کس گرفتار بذرى است که کاشته و عملى است که انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن»
پس شما در شمار عمل کنندگان به قرآن باشید. از قرآن پیروى کنید، با قرآن خدا را بشناسید و خویشتن را با قرآن اندرز دهید، و راى و نظر خود را برابر قرآن متهم کنید و خواسته هاى خود را با قرآن نادرست بشمارید.

صفات خداوند در قرآن

اى پرسش کننده، درست بنگر، آنچه را که قرآن از صفات خدا بیان مى دارد، به آن اعتماد کن، و از نور هدایتش بهره گیر و آنچه را که شیطان تو را به دانستن آن وا مى دارد و کتاب خدا آن را بر تو واجب نکرده و در سنت پیامبر (ص) و امامان هدایتگر (ع) نیامده، رها کن و علم آن را به خدا واگذار، که این نهایت حق پروردگار بر توست. بدان، آن ها که در علم دین استوارند، خدا آن ها را از فرو رفتن در آنچه که بر آن ها پوشیده است و تفسیر آن را نمى دانند، و از فرورفتن در اسرار نهان بى نیاز ساخته است و آنان را از این رو که به عجز و ناتوانى خود در برابر غیب و آنچه که تفسیر آن را نمى دانند، اعتراف مى کنند، ستایش فرمود و ترک ژرف نگرى آنان را در آنچه که خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است.
پس به همین مقدار بسنده کن! و خدا را با میزان عقل خود ارزیابى مکن تا از تباه شدگان نباشى.
اوست خداى توانایى که اگر وهم و خیال انسان ها بخواهد براى درک اندازه قدرتش تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه هاى دانشمندان، بخواهد ژرفاى غیب ملکوتش را در نوردد و قلب هاى سراسر عشق مشتاقان براى درک کیفیت صفات او کوشش نماید و عقل ها با تلاش وصف ناپذیر از راه هاى بسیار ظریف و باریک بخواهند ذات او را درک کنند، دست قدرت بر سینه همه نواخته بازگرداند، در حالى که در تاریکى هاى غیب براى رهایى خود به خداى سبحان پناه مى برند و با ناامیدى و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز مى گردند، که با فکر و عقل نارساى بشرى نمى توان او را درک کرد و اندازه جلال و عزت او در قلب اندیشمندان راه نمى یابد.
خدایى که پدیده ها را از هیچ آفرید، نمونه اى در آفرینش نداشت تا از آن استفاده کند و یا نقشه اى از آفریننده اى پیش از خود، که از آن در آفریدن موجودات بهره گیرد و نمونه هاى فراوان از ملکوت قدرت خویش و شگفتى هاى آثار رحمت خود، که همه با زبان گویا به وجود پروردگار گواهى مى دهند را به ما نشان داده که بى اختیار ما را به شناخت پروردگار مى خوانند.
در آنچه آفریده آثار صنعت و نشانه هاى حکمت او پدیدار است، که هر یک از پدیده ها حجت و برهانى بر وجود او مى باشند، گرچه برخى مخلوقات به ظاهر ساکت اند، ولى بر تدبیر خداوندى گویا و نشانه هاى روشنى بر قدرت و حکمت اویند!
خداوندا! گواهى مى دهم، آن کس که تو را به اعضاى گوناگون پدیده ها و مفاصل به هم پیوسته که به فرمان حکیمانه تو در لابه لاى عضلات پدید آمده، تشبیه مى کند، هرگز در ژرفاى ضمیر خود تو را نشناخته و قلب او با یقین انس نگرفته است و نمى داند که هرگز براى تو همانندى نیست و گویا بیزارى پیروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنیده اند که مى گویند: «به خدا سو گند ما در گمراهى آشکار بودیم که شما را با خداى جهانیان مساوى پنداشتیم.» دروغ گفتند مشرکان که تو را با بت هاى خود همانند پنداشتند و با وهم و خیال خود گفتند پیکرى چون بتهاى ما دارد، و با پندار نادرست تو را تجزیه کرده و با اعضاى گوناگون مخلوقات تشبیه کردند.خدایا! گواهى مى دهم آنان که تو را با چیزى از آفریده هاى تو مساوى شمارند، از تو روى برتافته اند و آن که از تو روى گردان شود براساس آیات محکم قرآن وگواهى براهین روشن تو، کافر است. تو همان خداى نامحدودى هستى که در اندیشه ها نگنجى تا چگونگى ذات تو را درک کنند و در خیال و وهم نیایى تا تو را محدود و داراى حالات گوناگون پندارند.
آنچه را آفرید با اندازه گیرى دقیق استوار کرد و با لطف و مهربانى نظم شان داد و به خوبى تدبیر کرد. هر پدیده را براى همان جهت که آفریده شد به حرکت درآورد، چنان که نه از حد و مرز خویش تجاوز نماید و نه در رسیدن به مراحل رشد خود کوتاهى کند، و این حرکت حساب شده را بدون دشوارى به سامان رساند تا براساس اراده او زندگى کند.
پس چگونه ممکن است سرپیچى کند؟ در حالى که همه موجودات از اراده خدا سرچشمه مى گیرند، خدایى که پدید آورنده موجودات گوناگون است، بدون احتیاج به اندیشه و فکرى که به آن روى آورد، یا غریزه اى که در درون پنهان داشته باشد، و بدون تجربه از حوادث گذشته، و بدون شریکى که در ایجاد امور شگفت انگیز یارى اش کند، موجودات را آفرید، پس آفرینش کامل گشت و به عبادت و اطاعت او پرداختند، دعوت او را پذیرفتند و در برابر فرمان الهى سستى و درنگ نکردند و در اجراى فرمان الهى توقف نپذیرفتند. پس کجى هاى هر چیزى را راست و مرزهاى هر یک را روشن ساخت و با قدرت خداوندى بین اشیاى متضاد هماهنگى ایجاد کرد و وسایل ارتباط آنان را فراهم ساخت و موجودات را از نظر حدود، اندازه، غرائز، شکل ها، قالب ها و هیات هاى گوناگون، تقسیم و استوار فرمود و با حکمت و تدبیر خویش هر یکى را به سرشتى که خود خواست درآورد.

پنج گانه آفرینش آسمان ها

سپس اراده آفرینش آسمان نمود
خداوند طى مراحل مختلفى به آفرینش هستى پرداخت و آن ها را بر نظم خاص خود استوار ساخت؛ «سپس اراده آفرینش آسمان نمود- در حالى که به صورت دود بود- در این هنگام به آسمان و زمین فرمود: به وجود آیید و شکل گیرید، چه از روى طاعت و چه اکراه. آن ها گفتند: ما از روى طاعت و امتثال فرمان مى آییم، در این هنگام خداوند آن ها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید و کامل کرد و در هر آسمان آنچه را مى خواست امر و فرمان داد و آسمان پایین را با چراغ هایى زینت بخشیدیم و (با شهاب ها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم. این است تقدیر خداوند توانا و دانا» (آیات ۱۱ و ۱۲‎/ فصلت)
آفرینش تکاملى آسمان ها را مى توان در پنج مرحله که در ذیل خواهد آمد شاهد بود:

۱- جمله «وهى دخان» (آسمان ها در آغاز به صورت دود بود) نشان مى دهد که آغاز آفرینش آسمان ها از توده گازهاى گسترده و عظیمى بوده است و این با آخرین تحقیقات علمى در مورد آغاز آفرینش کاملاً هماهنگ است.
۲- جمله «خداوند به آسمان و زمین فرمود به شکل خود درآیید» به این معنى نیست که واقعاً سخنى با لفظ گفته شده باشد، بلکه گفته خداوند همان فرمان تکوینى، و اراده او بر امر آفرینش است و تعبیر به «طوعاً او کرهاً» (از روى اطاعت یا اکراه) اشاره بر این است که اراده قطعى خداوند به شکل گرفتن آسمان ها و زمین تعلق یافته بود و در هر صورت مى بایست آن مواد به چنین صورت مطلوبى درآیند، بخواهند یا نخواهند.
۳- جمله «فقضیهن سبع سموات فى یومین» (آن ها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید) اشاره به وجود دو دوران در آفرینش آسمان هاست که هر دورانى از آن میلیون ها یا میلیاردها سال به طول انجامیده، و هر دوران به نوبه خود به ادوار دیگرى تقسیم مى شود، این دو دوران ممکن است دوران تبدیل گازهاى فشرده به مایع و مواد مذاب و دوران تبدیل مواد مذاب به جامد بوده باشد.
۴- عدد «سبع» (هفت) ممکن است در این جا «عدد تکثیر» باشد، یعنى آسمان هاى فراوان و کرات بى شمارى آفریدیم، و نیز ممکن است «عدد تعداد» باشد، یعنى عدد آسمان ها درست هفت است، با این قید که تمام آنچه از کواکب و ستارگان ثوابت و سیارات را مى بینیم طبق گواهى جمله بعد در این آیه جزء آسمان اول است، به این ترتیب عالم آفرینش از هفت مجموعه بزرگ تشکیل یافته که تنها یک مجموعه آن در برابر دیدگان انسان ها قرار گرفته است.
۵- جمله «و زینا السماء الدنیا بمصابیح» (آسمان پایین را به چراغ هاى روشن ستارگان زینت بخشیدیم)) دلیل بر این است که همه ستارگان زینت بخش آسمان اول مى باشند و نه تنها زینت، بلکه در شب هاى تاریک براى گمشدگان بیابان ها چراغ هایى هستند که هم با روشنایى خود راهنمایى مى کنند و هم سمت و جهت حرکت را معین مى سازند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
برای تماس با مدیریت با ایمیل rahe-roshan.rzb.ir@gmail.com در تماس باشید. این وبلاگ توسط 5 تن از دانش آموزان مدرسه استعدادهای درخشان شهرستان بناب راه اندازی شده ، با نام های: سهند سالمی(سرگروه)--- علی جلیل زاده--- مهدی کرمیان--- علی رسولی--- احسان فتوحی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    همراه با قرآن
    آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 27
  • بازدید ماه : 31
  • بازدید سال : 160
  • بازدید کلی : 3,736
  • جستجو